فرهنگ امروز/مهسا شیخان؛
رواج یادگیری زبان خارجی، خصوصا انگلیسی به واسطه موسسات خصوصی زبان، برخورداری از معلم خصوصی، خریداری انواع نرم افزارها، کتب کمک آموزشی و حتی یادگیری فهرستهای طویل واژگان و ابزار مرتبط با آنها بی آنکه کمکی به یادگیری و تقویت زبان خارجی در افراد کرده باشد را می توان به جرات یکی از مظاهر مصرف در حوزه زبان در جامعه کنونی ایران دانست. در حالیکه شرکت در کلاس زبان و دیگر امکانات مالی میتواند نمود عینی مظاهر متظاهرانه (وبلن ۱۸۸۹، به نقل از مدنی ۱۳۹۴ ج) باشد، نوع رویکردی که به یادگیری زبان با تمرکز بر واژگان و منابع مورد نیاز آن وجود دارد را نیز می توان به جرات یکی از مظاهر مصرف کالایی دانست. برای معرفی و تحلیل جنبههای مصرفی زبان انگلیسی و چگونگی شکل دهی به هویتی مصرفی، دو تجربه شخصی خود در زبان آموزی را با فاصله زمانی ۲۱ سال در دو حوزه زبان انگلیسی و فرانسه با شکلی مشابه یعنی شرکت در کلاس زبان، و تجربه شخصی تدریس زبان در موسسهای مشابه، را روایت می کنم. تلاش دارم تا از خلال این روایتها، زبانآموزی را به عنوان یک مصرف "متاخر" تبیین و تحلیل کنم. در این راه، نمودهای گوناگون مرتبط با زبانآموزی چون شرکت در کلاس زبان، وسایل و امکانات کمک آموزشی، معلم خصوصی، آزمون های بین المللی زبان انگلیسی و مدارک مرتبط با آن ها چون تافل و آیلتس را به عنوان نمودهای مصرف زبان و کالایی شدن آن در زندگی روزمره و بعضا مصرف متظاهرانه توصیف میکنم.
اولین تجربه زبان آموزی،
اولین بار در سال ۷۱ در کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کردم. کلاس زبان در سن یازده سالگی برایم همانند هر کلاس فوق برنامه دیگری بود، صرفا یک کلاس تابستانی تقویتی، مثل کلاس نقاشی و یا طراحی که اتفاقا به صورت هم زمان در همان سال در آن شرکت می کردم. با دیدگاه امروزم که به آن تجربه زبانآموزی مینگرم هیچ رد پایی از یک دلیل قاطع و مبرهن برای زبان آموزی نمییابم. تنها دلیل شروع این تجربه باور والدینم بود. آن ها باور داشتند که زبان خارجی بسیار مهم است و "یادگیری پیش پیش" زبان انگلیسی قبل از آغاز واحدهای درسی انگلیسی راهنمایی در موفقیت تحصیلی من نقش عمده ای را ایفا خواهد کرد. آن طور که من به خاطر می آورم، تعداد افرادی که مثل من کلاس زبان میرفتند نسبت به تعداد کل هم سن و سالهایم از همان طبقه اجتماعی بسیار انگشتشمار بود. آندسته از افرادی هم که در این کلاسها شرکت میکردند با هدف کمک به زبان مدرسه انگلیسی میخواندند و طبعا در چنین شرایطی، صحبت از معلم خصوصی زبان به خودی خود در وهله اول بسیار عجیب بود. چنانکه، شرکت در کلاس زبان [با اینکه متعلق به جهاد دانشگاهی، و یک نهاد وابسته به دولت بود] به باور برخی اقوام و دوستان، "خرجی بیخود" و کنشی تجملی می نمود.
۲۱ سال بعد،
در حالی یادگیری زبان فرانسه را در یک موسسه زبان آغاز کردم، که زبانآموزی تقریبا به یک فعالیت روزمره فرهنگی تبدیل شده بود. دیگر، به عنوان یک کنش تجملی مطرح نبود. انواع متفاوتی از کلاسهای خصوصی زبان در مناطق متعدد شهری وجود داشتند و زبان آموزی از منظر دستاندرکاران و مسئولین موسسه ها به فعالیتی "نان آور" بدل شده بود. روز اولی که در کلاس فرانسه شرکت کردم، با این پرسش معلم مواجه شدم: "خوب، چرا می خواهید زبان فرانسه یاد بگیرید؟ انگیزه شخصی من علاقه وافری بود که به زبان فرانسه داشتم، از خلال کتابها و رمانهای تاریخیای که درباره انقلاب فرانسه، دزیره، و بسیاری از نویسندگان فرانسوی چون ویکتور هوگو خوانده بودم. سالها به شکلی تقریبا دائمی تصور میکردم که تمامی این مکالمات که ترجمهاش را میخوانم با چه لحنی، با چه واژگانی و چگونه بیان شده است. علاوه بر این، فکر می کردم که دانستن بیش از یک زبان برای من که در این حوزه به طور خاص فعالیت میکنم مزایایی را در پی خواهد داشت. احتمالا شاید دلایل شخصی من نیز به نوعی در زمره تیپی از مصرف گراییی قرار بگیرد. با این حال، پاسخ دیگر شرکت کنندگان کمی برایم حیرت انگیز بود. در پاسخ به این سئوال، بسیاری از شرکت کنندگان در کلاس بعد از من و من های طولانی پاسخ هایی ارائه کردند که عموما هیچ ارتباط مستقیمی با خود زبان و بالاخص "هدف یادگیری و آموزشی" نداشت. پاسخ هایی مثل، "شاید در آینده مهاجرت کردیم"، "جالبه"، "شنیده ام که برای رشته های هنری خوب است"، "به پیشنهاد دوستم گفتم فرانسه بخوانم"، "حالا انشالله در آینده به یک دردی میخورد". و حتی پاسخهایی چون "تازه بعد از این هم میخواهیم آلمانی را شروع کنیم!" گویی با این که هیچکس نمیداند چرا این زبانهای خارجی رامیخواهد، پایانی را برای این فرآیند زبانآموزی متصور نیست!
تجربه تدریس
در طول تجربه تدریسم به مواردی بسیاری از زبان آموزان برخوردهام که صرفا به دلایلی به غیر از یادگیری صرف زبان در کلاسهای موسسه شرکت میکردند. منجمله خواست والدینشان، و موارد متعدد دیگری که تحلیل و توصیف همه جانبه آن بررسی تمامی سطوح اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و بیش از آن توصیف گفتمانها و مکانیسمهای نهادی "institutional" و مبتنی بر قدرت را طلب میکند. در حوزه فرآیند یادگیری زبان انگلیسی اتفاقی به زعم من پولی، کالایی و مصرفی در دو سطح دیگر نمود پیدا میکرد، یکی، خرید انواع و اقسام وسایل کمک آموزشی، دیکشنری، نرم افزار، فلش کارت و غیره؛ و دیگری، اشتیاق و عطش سیری ناپذیر به دانستن انواع هم معنیها و واژگان که عموما به شکل حفظ کردن لغت نامهها به صورت فهرست وار نمایان بود، بیآنکه زبانآموز را قادر به کاربرد درست آن واژگان و زبان در معنای عام آن بکند و در واقع تیپی از مصرف زبان به مثابه کالا بود.
امروزه چنین فرمی از کنش زبانآموزی در سطوح مختلف جامعه مدام در حال تکرار است به طوری که والدین از طبقات اجتماعی اقتصادی متفاوت به راههای مختلف به دنبال فراهم نمودن شرایطی هستند که یادگیری زبان را برای فرزندانشان هموار کنند، آنجا که والدین طبقات مرفه اجتماع به دنبال مدارس دو زبانه، معلم خصوصی، مهد کودک و پیش دبستانی های دوزبانه هستند، والدین با سطح درآمد متوسط و پایینتر به دنبال کلاسهای خصوصی زبان هستند و لزوما زبان آموزی دیگر سن و معنای خاصی ندارد.
حال، پرسشی که مطرح می شود این است: آیا واقعا زبانی در این بین آموخته میشود؟ آیا شرکت در کلاس های زبان واقعا یک الزام آموزشی است؟ این میزان شرکت در کلاس زبان به چه معناست؟ چه توصیف فرهنگی و اجتماعی را می تواند به دست دهد؟ و در آخر اینکه آیا "زبان انگلیسی" نوعی مصرف در زندگی روزمره قلمداد میشود؟
مشخصا، دیگر چنین کنشهای زبانی به زعم من کنش های یادگیری محسوب نمی شوند و یا دست کم کنش یادگیری تنها می تواند بخش کوچکی از ماهیت آن را توصیف و تفسیر کند. از آنجا که همواره رابطهای میان عرضه و تقاضا وجود دارد، به زعم من تقاضای بالای افراد به کلاسهای زبان خود عاملی در شکلگیری مفهوم زبان به عنوان یک مصرف در جامعه مصرفی کنونی ایران است. چرا که، جامعهای که امروزه ما در آن زندگی میکنیم، ورای هر خصیصه دیگری که داشته باشد جامعهای صرفا مصرفی است. این مصرفگرایی به شکلی در تمامی سطوح زندگی اجتماعی ما و در قالب شکل های مختلف بازتولید و نهادینه شده است. تا جاییکه، گویی بدون مصرف نه تنها نمیتوانیم در برحه هایی از زمان و به دلایل مختلف نمی توانیم هویت اجتماعی مورد نظر خود را اعمال کرده و بروز دهیم، بلکه حتی کنش اجتماعی مرتبط با آن نیز بی معنا خواهد بود (مکلارن و همکاران ۲۰۱۰). در حوزه زبانآموزی هم همین روند به شدت قابل مشاهده است. آشر و همکاران (۱۹۹۷) معتقدند که جامعه سرمایه داری کنونی هم مصرف را ملزم می شمارد و هم مردمی که هویت های خود را از طریق مصرف توسعه و شکل دهند (به نقل از مک لارن و همکاران ۲۰۱۰: ۱۶).
مصرف و مفاهیم آن: قابل کاربرد در حوزه یادگیری زبان
پیش از پرداختن به موضوع زبان به مثابه مصرف، لازم است که بر تعاریف متعدد مصرف از منظر جامعه شناسی مروری داشته باشیم. تعریفی دمدستی و اولیه که همواره ما از مصرف در ذهن داریم، عبارتست از خریداری، استفاده و کاربرد انواع کالاهای اصلی زیستی چون، خوراک و پوشاک برای زیستن که این سه مرحله به زعم من خود مفهوم مصرف را در معنای عام و عمومی کلمه معرفی می کند. این مفهوم حوزه گستردهای را در جامعه شناسی مصرف شکل داده است. مفهوم عام این کلمه مورد نظر یادداشت پیش رو نیست. البته معانی اجتماعی متعددی برای مصرف توصیف و تبیین شده است و خصوصا مصرف خدمات، که خدمات آموزشی، و بالاخص زبان در زیرمجموعه آن قرار میگیرند. با این وصف، معانی مصرفی که بیشتر به صورت بیواسطه و مستقیم به مقوله یادگیری زبان مرتبط هستند در این یادداشت مورد توجه هستند. بدین ترتیب، معنای مصرفی که در طول این یادداشت به طور خاص، بدان خواهیم پرداخت عبارتست از "مجموعه ای از عملکردها که فرد را مجاز می کند تا هویت اجتماعی، اتصال خود به یک گروه اجتماعی و بدین ترتیب تمایزات اجتماعی خود را نشان دهد" (وارد به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف).
یوری(به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف) به طور خاص معتقد است که مصرف حلقه بنیادینی است که ما از طریق آن تجربه، تفسیر کرده و از فضاها و مکانها استفاده میکنیم. چنین تعریفی از مصرف به طور گستردهای شامل ایدهها، خدمات و دانش است (مثل؛ نوع خدمات و امکانات آموزشی زبان انگلیسی) و حتی مکانها (مثل؛ موسسات خصوصی آموزشی، یادگیری در خانه با معلم خصوصی)، فراغت و سرگرمی، صدا و تصاویر (انواع فیلم، اپلیکیشنها، نرم افزارهای زبانآموزی). بدین شکل، زبانآموزی که به زعم من خود یک فعالیت فرهنگی تلقی میشود، و یک کنش اجتماعی؛ ناگزیربه یک کنش مصرفی تبدیل شده است.
مدنی (۱۳۹۴الف) معتقد است که جوامع مدرن، فرآیند مصرف را به فعالیت اجتماعی مهمی تبدیل کردهاند که تامین آن مستلزم صرف مقادیر عظیمی وقت، پول، انرژی، خلاقیت و ابتکار فنآورانه است. از این منظر هم زبان میتواند یک فعالیت مصرفی فرهنگی تلقی شود. چرا که، نه تنها طراحی و معرفی انواع کتابها، و امکانات آموزشی تا میزان زیادی مستلزم صرف پول و وقت، و ابتکار فناورانه است؛ برخورداری از آنها نیز تا میزان زیادی مستلزم صرف هزینه و کاربردشان مستلزم وقت و انرژی فراوانی است.
از آنجا که برای بسیاری از گروهها، الگوی مصرف از وضعیت اقتصادیشان تبعیت میکند، مصرف زبان در بسیاری از این گروه های اجتماعی مرفه به دلیل شکل متفاوت دسترسی به کالاها و خدمات آموزشی و ماهیت متفاوت این کالاها و خدمات شکلی "متظاهرانه" به خود میگیرد (وبلن ۱۸۹۸ به نقل از مدنی ۱۳۹۴ب).
مدنی (۱۳۹۴ الف) معتقد است که مردم به محض اینکه تحتتاثیر چیزی قرار میگیرند که میتوان آن را تجربه اجتماعی مصرفگرایی مدرن نامید، حتی در صورتیکه نتوانند آن کالاهایی خاص راخریداری کنند، ممکن است آن کالاها را بخواهند، و این امر در حوزه زبان آموزی هم کاملا صادق است. چنانچه در نمودهای مرتبط با مصرف در حوزه زبان آموزی خواهیم دید در واقع مصرف تنها به دلیل خواست فردی برای تعلق به گروهی خاص و یا تعلق به تصویر ذهنی که از هویت اجتماعی خود دارد صورت میگیرد.
در سطحی بنیادیتر، وبلن (۱۸۹۸، به نقل از همان) در نظریه خود با عنوان "مصرف متظاهرانه" معتقد است که دو راه ممکن برای نشان دادن رفاه وجود دارد: فراغت خودنمایانه و مصرف خودنمایانه که مصرف خودنمایانه موقعیتی است که "مصرف خودنمایانهی کالاها و خدمات شیوهی مناسبی برای ارائهی ثروت به دیگران است" (مدنی ۱۳۹۴ ج). اینکه افراد بخواهند از منظر دیگران در زمره طبقه مرفه شناخته شوند، الزاما مصرف را به شکلهای گوناگون نشان میدهند و زبان آموزی نیز یکی از این کنشهای اجتماعی است.
با تحلیل عادات فکری و شیوههای رفتار حاکم بر روابط کنشگران اجتماعی، وبلن دریافت که "حرمت نفس، همان بازتاب حرمتی است که دیگران برای انسان قائل میشوند. در نتیجه، اگر شخص به خاطر عدم توفیق در کوششهای رقابتآمیز مورد پسند جامعه، چنین حرمتی را به دست نیاورد، از فقدان حرمت نفس رنج خواهد برد" (وبلن۱۸۹۸ به نقل از مدنی ۱۳۹۴). پس انگیزهی تلاش وقفهناپذیر در یک فرهنگ رقابتآمیز در هراس از دست دادن حرمت نفس ریشه دارد.
حال، با این تعاریف به زبان باز می گردیم تا نمودهایی عینی از کنش های مصرفی مرتبط با زبان را مرور کنیم، کنش هایی که در نوع خود مصرف محسوب می شوند. در اینجا مصرف به عنوان امری نگاه میشود که بیشتر مبتنی بر خواست است نه نیاز (باکاک به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف)
زبان به عنوان سبک زندگی مصرفی:
الف) مهدکودکها، مدرس خصوصی و مدارس بینالمللی
شرکت در کلاسهای زبان و یا یادگیری زبان، را می توان تیپی از مصرف دانست که در چارچوب محیطهای آموزشی خصوصی و خارج از چارچوب و برنامه های آموزش و پرورش صورت میگیرد. عموما آموزش زبان به خودی خود در چارچوب فعالیت های روزمره قرار نمیگیرد، احتمالا در چارچوب فعالیت های آموزشی خاص، فعالیت های آموزشی حمایتی مدرسه و یا آموزش با اهدافی خاص چون مهاجرت قرار خواهد گرفت. اما، شکل امروزی رواج آموزش زبان در جامعه مدرن ایران را می توان در چارچوب فعالیتهای روزمره قلمداد کرد. بدین معنا که، اصولا امروزه کمتر خانوادهای را میتوان یافت که یا در فکر فرستادن فرزندان خود به کلاسهای زبان نباشند و یا گرفتن معلم خصوصی برای آنها. حتی بسیاری از مراکز آموزشی نیمه دولتی در سطوح پایین، مراکزی چون مهد کودکها و مراکز پیش دبستانی نیز عموما برنامههایی را نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای زبان فرانسه دانش آموزان خود ارائه میدهند. کم و بیش یادگیری زبان شکلی از یک رفتار نُرم اجتماعی را به خود گرفته است. این برنامههای فوق برنامه در سطح مهدکودکها و دبستانها به شدت متاثر از طبقه اجتماعی و اقتصادی آنها است و با اینکه به وفور در خدمت طبقه مرفه یافت میشود به ندرت به همان شکل مشابه به طبقات متوسط و پایین تر جامعه ارائه می شود. برای مثال، در اکثر مهدکودک های بالای شهری نه تنها زبان انگلیسی که زبان فرانسه هم تعلیم داده می شود، بخشی از برنامه درسی روزمره که عموما ساعات تدریس طولانی ای را در خلال دیگر ساعتهای آموزشی روزانه مهد کودک ها به خود اختصاص می دهد (مشاهده نگارنده).
خواست مدیران آموزشی این مهد کودک ها، "رساندن این کودکان به سطحی است که بتوانند درست همانند یک انگلیسی/یا فرانسوی زبان صحبت کنند" (مشاهده نگارنده) و در این راه به کاربری امکانات خاص دست می زنند مثل "استفاده از مدرسان انگلیسی زبان (Native)". چنین روندی به زعم من همان مصرف متظاهرانه است که از منظر وبلن، عبارتست از مصرف چشمگیر و نمایش چشمگیر نمادهای بلندپایگی به مثابه وسایلی که افرادا میکوشند تا از طریق آن ها در چشم همسایگانشان برتر جلوه کنند و در ضمن برای خودشان نیز ارزش بیشتری قائل شوند. در واقع، مهد کودکی که برای مثال، از معلم نیتیو، انگلیسی و فرانسه استفاده میکند و علاوه بر ساعات آموزشی روزمره (حدود۲-۳ ساعت در روز)، کلاسهای فوق برنامه هم ارائه میدهد و مبالغی را در ازای این خدمات دریافت میکند، را می توان در زمره «آداب و شیوههای زندگی اشرافمنشانه با ضابطهی تنآسانی و سازگار با مصرف چشمگیر دانست. مصرف کالای زبان خارجی، به مثابه کالایی تجملی، گرانقیمت، به عنوان وسیلهی کسب آبرومندی برای طبقه مرفه و به زعم وبلن "نجیبزادگان تنآسا" است.علاوه بر این، نمونه های دیگری از کاربرد و جایگاه زبان به عنوان یک کالای مصرفی در ادامه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در این نمونهها، فرآیندها، و ابزارهای زبانی به خودی خود کالا محسوب میشوند که نمود متظاهرانه در آنها به شکلها و با شدتهای متفاوت همراه است.
ب) آموزشگاهها و ثبت نام: "زیر نظر کمبریج"
خدماتی که آموزشگاههای زبان نیز ارائه میدهند هم به شکلی شاید مصرف در حوزه زبان را ترغیب کنند، و البته خود پاسخگوی خواست مصرفی افراد هستند (باکاک به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف). سابقا، موسسات زبان خصوصا در حوزه انگلیسی، تنها کلاسهای ترمیک را ارائه میدادند و به دلیل استقبال کم، عموما یک یا دو کلاس در ساعات مختلف در هفته ارائه میشد که در سطوح بالاتر تنها به یک کلاس و یک معلم کاهش مییافت. بر خلاف آن، امروزه کلاسهای متنوع و متعددی با شهریههای بسیار بالا ارائه میشود که هر کدام در خدمت آموزش بخشی از زبان هستند؛ برای مثال، کلاس مکالمه، کلاس لغت تافل، کلاس گرامر تافل، کلاس فیلم. علاوه بر این، کلاسهای ترمیک نیز به شکلی دیگر به صورت انواع بستههای آموزشی مدیریتی، غیر مدیریتی، مکالمه، و یا با هدف مصاحبه سفارت و غیره، فشرده (سه روز در هفته) و (یک روز در هفته: جمعه ها) در روزها و ساعات مختلف ارائه میشود. با اینکه شهریه های این کلاسها بسیار متغییر و بالا هستند، عموما آنقدر متقاضی دارد که ظرفیت ثبت نامی بسیار زود پر میشود. این روند در خصوص ارائه کلاس زبان فرانسه، در قالب پکیجهای شش تا نه ماهه و با ارقام نجومی بالای یک میلیون تومان و تقاضای بسیار بالای زبان آموزان که برای پرداختن چنین مبلغی سر و دست می شکنند بسیار جالب توجه است. عموما ظرفیت این گونه کلاسها در بدو آغاز ثبت نام تکمیل شده است. چنین رویکردی نه در خصوص کلاس انگلیسی و فرانسه، بلکه در مورد انواع دیگر زبان های خارجی چون ایتالیایی، اسپانیایی، آلمانی، و حتی ترکی استانبولی نیز قابل مشاهده است.
این شیوه ثبت نام و وجود متقاضی بسیار نه تنها موید این مطلب است که "ارائه" کلاس زبان تنها کالایی مادی است که برخورداری از آن مستلزم صرف پول زیادی است، که "تقاضای بسیار" موجود برای آن نشان دهنده دیدگاهی مصرفی در بین افراد به مفهوم و مقوله زبان آموزی است. شرکت در کلاسهای متنوع برای تقویت زبان، به مثابه کالایی است که دائما تقاضاها را برای مصرف به شکلی کنترل شده بالا میبرد. این دیدگاه در سطح عمومی جامعه معمولا به شکلی اتوماتیک و ناخودآگاه افراد را ترغیب و بعضا وارد رقابت های اجتماعی "متظاهرانه" میکند. اکثر زبانآموزانی که در تمامی این کلاسها شرکت میکنند، آن را راهی برای رسیدن به سطحی از تسلط زبانی میدانند (مشاهده نگارنده).
موسسات بیشماری که برای مشروعیت بخشی به فعالیت های آموزشی خود و جذب هر چه بیشتر متقاضی از عنوان "زیر نظر کمبریج" و یا یایر موسسات بین المللی متولی آموزش زبانهای خارجی استفاده میکنند با تاثیرگذاری بر تصویر هویت فردی از طریق تبلیغات، و با تحریک تمایل افراد به تمایز از دیگران و خلق تصویری خیالی از هویت فردی و بازنشر دائمی آن به عنوان "ارزشی حقیقی" (بودریار ۱۹۸۸، به نقل از آشر ۲۰۱۰: ۳۵) تلاش دارند تا محصولات و ایدههای یک فرهنگ مصرفی را به افراد بقبولانند. جالب اینکه، بسیاری از افراد به راحتی تحت تاثیر این تبلیغات قرار میگیرند. برای مثال، در کلاس فرانسهای که من شرکت میکردم به عنوان تبلیغات خود را نماینده آزمون دلف معرفی کرده بود، و برخی از زبان آموزان تنها با این گمان که با شرکت در کلاسهای این موسسه میتوانند به راحتی و بدون شرکت در امتحان این مدرک را کسب کنند در این کلاسها شرکت کرده بودند (مشاهده نگارنده) جالب اینکه بعد از شنیدن توضیحات معلم نمی توانست به راحتی قبول کند که این صرفا تبلیغات بوده است.
ج) کتاب ها و نرم افزارها
حوزه دیگری که بشدت مصرفی است، و مصرف را به شکلی عریان نشان میدهد حوزه کتب و نرمافزارهای آموزشی زبان است. علاوه بر خود کتابهای درسی موسسه، تهیه انواع و اقسام کتابهای آموزشی، کتابهای کمک آموزشی، انواع کتب واژگان، کتب گرامر، فلش کارتها، تیپی از مصرف است. این بدان معنا نیست که در حوزه زبان نیازی به خریداری کتاب های متنوع برای تقویت زبان و یادگیری بیشتر نیست. این تیپ از مصرف که عمدتا متمرکز است بر انواع لغت نامه ها (فارسی به انگلیسی- انگلیسی به فارسی- و لغت نامه های یک زبانه در عنوان مختلف لانگمن، وبستر، مریم وبستر، تزاروس، لغت نامه های هم معنی، لغت نامه های متضاد)، فلش کارت ها عموما هم به طور کامل مورد استفاده قرار نمی گیرند، تنها ابزاری هستند که تنها باید خریداری و مصرف شوند. از منظر آموزشی هم، ساختار تفکر به زبان در تمامی این کتابهای لغت و فلش کارتها یکسان است. هدف، تمرکز بر یادگیری فهرستوار واژگان که گاها با ترجمه فارسی بر روی فلشکارت ها ارائه میشود.
انواع نرم افزارهای رایج کنونی و اپلیکیشن ها، مثل "انگلیسی را در خواب بیاموزید[i]"، "کودک شما میتواند انگلیسی بخواند"، "انگلیسی جادویی (Magic English)، "انگلیسی با لهجه آمریکایی"، "نصرت" و ...انواعی از کالاهای آموزشی هستند که به شکلی ریشهای احساساتی نیرومند را در ما برانگیخته میکنند. دارلیین، کلوور و شاو (۲۰۱۰) معتقدند که [کالاهای آموزشی] ما را به نمادهایی رهنمون می کنند به شکلی ریشه ای مصرف آن کالاها را در ما تحریک می کنند. با ترسیم ذهنیت و تصویرهای خیالین زیبا، دیگر معنای آن ها از خود کالاها بسیار فراتر میرود، و ما کم کم شروع می کنیم تا با این کالاها خود را بشناسانیم و معرفی کنیم (ص. ۲۰۵). آن ها بر این باورند که این هویت یابی ها نمادی از یک "زندگی خوب" هستند. به همین ترتیب، کاربرد کتب و ابزارهای آموزشی و صرف پول و هزینه نیز نمادی از یک یادگیری موفقتی آمیز می_تواند باشد، یادگیری ای که تنها در اختیار افرادی است که آن کالاهای خاص را تهیه و مصرف کنند.
د) آزمون های بین المللی تافل و آیلتس: از کتب آمادگی تا آزمون و اعلام نتیجه
در حوزه آزمونهای بین المللی، نوع مصرف به واسطه دیدگاهی که نسبت به آزمون وجود دارد متفاوت است؛ دو نمونه این دیدگاه ها یکی مصرف برای کسب آمادگی برای شرکت در آزمون است، و دیگری تنها اتخاذ مدرک آزمون تافل برای ایجاد تمایز آزمونهای بین المللی تافل و آیلتس و دیگر آزمونهای مشابه هم به نوع خود تبلور مصرف در حوزه زبان و یادگیری است.
کتب و دوره های آمادگی
آمادگی برای تافل به ظاهر بدون شرکت در کلاسهای آمادگی تافل و صرف وقت و هزینههای متعدد برای شهریه، کتابهای واژگان تافل، کتابهای تمرین آزمونهای گذشته، کتابهای استراتژی آزمون، کتابهای متعدد دیگر که صرفا برای یک آزمون دو ساعته سنجش سطح زبان منتشر شدهاند، ناممکن است. همین مسئله گویای نگاه کالایی و مصرفی تافل نسبت به زبان و امر آموخته شده است. آزمونهای تافل چهار مهارت خواندن، شنیدن، صحبت، و نوشتن را مورد سنجش قرار میدهند و بالاخص در خصوص دو مهارت شنیدن و نوشتن کتابهای بسیاری تولید میشوند.
سازمان متولی آمونهای بین المللی زبان (مثل جی آر یی، تافل و غیره) شرکت خدمات آزمونهای آموزشی (ای تی اس)[ii] است که هدف غایی خود را بروی سایت اینطور توضیح داده است: هدف غایی ما گسترش برابری و کیفیت در سنجش است با به کارگیری شیوه های نوین چرا کهما به قدرت یادگیری باور داریم. با اینحال، نگاهی به این وبسایت و کالاهای مرتبط با آن نشان میدهد که این موسسه به دنبال ارتقاء یادگیری نیست، چرا که همانطور که بسیاری از متخصصان آزمونسازی تبیین کردهاند، شکت موفقیت آمیز در یک آزمون نشان دهنده تسلط کامل بر آن موضوع نیست، چرا که آزمونها تنها میتوانند بخشی از توانش زبانی (Linguistic Competence) را مورد ارزیابی قرار دهند و میزان موفقیت در آزمونها به عوامل متعددی متکی است چون شرایط آزمون، اطلاعات مورد آزمون، خصوصا در آزمونهایی مثل IBT که هر فردی مجموعه ای از پرسشهای متفاوت را دریافت می کند. مفهومی نیز وجود دارد در مورد افرادی که از تواناییهای زبانی بسیار بالایی برخوردارند و تنها در زمان امتحان عملکرد خوبی ندارند (لینچ ۲۰۰۱؛ مک نامارا , و روئور ، ۲۰۰۶).[iii]
بدین ترتیب، این شرکت با انحصاری کردن خدمات آزمونهای بین المللی انگلیسی و الزام دانشگاهها و موسسات بینالمللی آموزشی برای ارائه نمره تافل و سایر مدارک زبانی بینالمللی به عنوان یک شاخص توانایی زبانی، مکانیسمهای مالی و اقتصادی قدرتمندی را ایجاد کرده که تنها به خریداری کتب، و ثبت نام در آن محدود نمیشود. ارسال گزارش تافل به هر یک از موسسات بینالمللی خود مستلزم پرداخت مبالغ اضافی چون بیست وپنج دلار است.
روشی که معمولا برای ثبت نام تافل کاربرد دارد، از طریق خریداری اینترنتی و با کارتهای اعتباری بین المللی است. طی چندین سال اخیر هم به عنوان تیپی از مصرف متظاهرانه بدل شده بود. چرا که تنها با کمک گیری از افراد یا موسساتی که این کارتهای اعتباری را در اختیار داشتند و یا به حساب های بین المللی دسترسی داشتند مقدور بود. سطح دیگری از مصرف در حوزه تافل معمولا اعلام گزارشات مرتبط با آن است.
انقضای اعتبار تافل (دوساله) نیز خود چرخش مالی عظیمی را در سال برای این شرکت ایجاد میکند. به زعم اینکه، توانش زبانی (linguistic competence) امری نیست که به آسانی و در مدت تنها دوسال تغییر کند.
در خصوص، کتابهای کمک آموزشی این آزمون ها خود سازمان بین المللی ای تی اس (مثل، تافل) این سری کتابهای آمادگی تافل را منتشر میکند. برای مثال، در حوزه نوشتار تافل، چند سالی است که سازمان ای تی اس کتابی منتشر میشود که تنها مجموعهای از پاسخ نوشتاری شرکت کنندگان در آزمون را در سطوح متفاوت و با نمرههای متفاوت ارائه می دهد. علاوه بر آن، بسیار موسسات آزمونهای آمادگی تافل برگزار میکنند که مدعی هستند که برای "آشنا کردن آزموندهندگان با محیط و شرایط تافل" برگزار می شوند. در اینجا نیز مبالغ هنگفتی از زبانآموز گرفته می شود.
در اینجا ذهنیتی که عموما به متقاضیان شرکت در این آزمونهای بین المللی القاء میشود چیست؟ اینکه بدون خریداری و خواندن این کتابها و نرمافزارهای متعدد نمی تواند در ازمون موفق شد. در واقع آزمون تافل که قرار است میزان توانش زبانی افراد را مورد سنجش قرار دهد خود به واسطه مکانیزمهای قدرتمندی که در بخش بازار کتاب ایجاد کرده است، به نوعی مصرف و کالای مصرفی تجملی تبدیل شده است.
به زعم من، مکانیسم تافل و دیگر آزمونهای بین المللی زبانی، هم در زمره نوعی از "مصرف متظاهرانه" جای میگیرند، چرا که این تصویر ذهنی و اجتماعی وجود دارد که تنها با شرکت در همه این محیطهای آموزشی تافل و تامین تمامی امکانات آموزشی میتوان در این آزمون بینالمللی موفقیت کسب کرد، کیفیت امر یادگیری شده با صرف مبالغ هنگفتی از پول ارزیابی میشود، و چنانچه پولی برای این آزمون صرف نشده باشد، تصویر فردی شخص این است که این آزمون شکست کامل خواهد بود.
سخن پایانی:
آشر و همکاران (۱۹۹۷) معتقدند که در دنیای امروزی فهم آموزش و یادگیری بدون "دریافت مفهوم آنچه که از طریق مصرف و فرهنگ مصرفی صورت میگیرد" ناممکن خواهد بود. با همین دیدگاه، مایکل هاچمن نیز با بازبینی تاریخ رشد مصرفگرایی در میان پاریسیهای قرن نوزدهم لحظاتی را تصویر میکند که کالاها در زندگی روزمره افراد نقشی آموزشی پیدا کرده اند. وی توضیح میدهد که "ظهور علاقه مصرفی، و تولید فرهنگی نیازها و خواستهای خیالین دربرگیرنده بازافسونگری دنیایی است برای مردمی که دچار گسست و تغییر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شده اند (مایکل هاچمن به نقل از مک لارن و همکاران ۲۰۱۰، ص ۴).
زبان خارجی در جامعه کنونی ایران نیز در چنین توصیفی جای میگیرد. برای تبیین این نقش کالایی و مصرفی زبان، خوب است باز به تعریفی که مک کراکن (۱۹۹۰) از مصرف ارائه میدهد برگردیم. وی مصرف را "تمامی فرآیندهایی میداند که از طریق آنها کالاها و خدمات خلق، خریداری و به کار گرفته میشوند و به زعم وی این مهم ترین عامل ساماندهی اجتماعی زندگی قرن بیست و یکم است". زبان نیز یکی از مقولههای فرهنگی-اجتماعی بسیار مهمی است که از طریق فرآیندهای آموزشی که به واسطه موسسات، و نهادهای آموزشی فرهنگی ایجاد کرده و مکانیسم تولید و مصرف کالاهای آموزشی، و زبان در خود را شکل داده است یک کنش مصرفی متظاهرانه در سطوح مالی، یادگیری و اقتصادی محسوب می شود.
تمامی فرآیندها و کنشهای زبانی فردی بخشی از سلسله فرآیندهایی است که به زعم پاترسون (۲۰۰۶: ۳ به نقل از مک لارن و همکاران ۲۰۱۰) فراتر از فرآیند تولید آن فرآیندهای صرفا زبانی شکل میگیرند:
"به شیوهای که کنش فردی مصرفی، که مسئول تصویرسازی، برندسازی و مفاهیمی چون ارزش فردی است، به مضامین و نمادهایی که المانهایی از خودآگاهی حسی و موقعیت های ناخودآگاه را تحریک می کنند، پاسخ می دهد، و رضایت مقطعی یک خواست و یا یک نیاز را عملی می کند".
منابع:
مدنی، شایسته (۱۳۹۴ الف)، مصرف چیست؟. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی در http://anthropology.ir/node/۲۸۲۴۸
مدنی، شایسته (۱۳۹۴ب)، مصرف در زندگی روزمره: پول خانگی، مصرف خانگی. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی درhttp://www.anthropology.ir/node/۲۶۶۱۰
مدنی، شایسته (۱۳۹۴ج)، اندیشمندان حوزهی مصرف (۲): وبلن و مصرف متظاهرانه. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی درhttp://anthropology.ir/node/۲۷۹۰۱
منابع انگلیسی:
Clover, D., E. and Shaw, K. ۲۰۱۰. Re-imagining consumption:political and creative practices of arts-based environmental adult. In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp. ۲۰۳-۲۱۴. New York: Routledge.
McNamara , T and Roever, C. ۲۰۰۶. Language Testing: The social Dimension. Oxford: Blackwell Publishing Group.
Lynch, B k. Rethinking assessment from a critical perspective. ۲۰۰۱. Language Testing, ۱۸ (۴) ۳۵۱-۳۷۲.
Sandlin, A., J., and McLaren, P. ۲۰۱۰. Introduction: Exploring Consumption’s Pedagogy; Envisioning a Critical Pedagogy of Consumption Living and Learning in the Shadow of the “Shopocalypse”. In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp.۱-۲۲. New York: Routledge.
Usher, R. ۲۰۱۰. Consuming learning. In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp.۳۶-۴۷. New York: Routledge.
این مطلب در چارچوب مباحث کارگاه تخصصی انسان شناسی و فرهنگ با عنوان شهر و مصرف تولید شده است.
[i] "انگلیسی را در خواب بیاموزید" بر پایه یک متد آموزش زبان است که در طول تاریخ آموزش زبان نیز تنها معزفی شده و کاربرد کمی داشته است. این متد با نام "suggestopedia" است و بر پایه تلقین به ذهن شکل گرفته است. در یادداشتهای مرتبط با قصه زبان بدان خواهیم پرداخت.
[ii] ETS: Educational Testing Service
[iii] Those who do not Test well
منبع: سایت انسانشناسی و فرهنگ
نظر شما